آرامـــش جـــان و دلِ مـــن از سفــــر آمد |
مـن میهمــــان دارم بیـــا، عمـــه پــدر آمد |
ای روح و ریحانم بابا حسین جانم |
در مقدم مهمان خود، من گل میافشانم |
گلفـرش راه او شـده، اشک دو چشمـانم |
ای روح و ریحانم بابا حسین جانم |
خورشید من پیشانیت،ازچه شفقگون است |
رخســار نـــورانـیّ تـــو، بابا پــر از خون است |
ای روح و ریحانم بابا حسین جانم |
من در کتاب چشم تو، این لحظه میخوانم |
مــن بــا تـو از خـود مـیروم اینجا نمیمانم |
ای روح و ریحانم بابا حسین جانم #شهادت حضرت رقیه،خرابه شام |
درباره این سایت